مثل روز اول مدرسه، پر از شور و شوق و هراس. مثل اولین روزهای پانزده سالگی پر از میل جذابیت. مثل اولین بار قدم گذاشتن در آب، پر نشانههای تازگی. مثل اولین روزهای مادری و لمس تکانهایش؛ پر از ترسی از جنس هیچ چیز؛ عشقی از جنس هیچ چیز و تمامیتی به وسعت دنیا. مثل بار اول حضور در چت روم و هیجان بالا و پایین رونده در دل. مثل بار اول لمس دستهایش دستهایت را. مثل اولین بار شنیدن صدایش. مثل یک شب دلتنگی و یاد آمدن بویش. مثل اولین بارِ نوشتنِ بی کمک، خواندنِ بی کمک... آمدی و نوک انگشتهایم را شکوفهی بهارنارنج کردی، رشتههای اقاقیا بافتی به شبِ موهام و بهار و بهار و بهار پاشیدی به چشمهام؛ قلبم؛ وجودم... آمدی و باران شدی و عطر بهارنارنج هفت شهر آن سو تر از دنیای مرا برداشت ... آمدی و شدی خورشید پنجرهای که به کورسو هم امید نداشت ... آمدی و شدی بهار ... شدی آسمان ... شدی دریا ...
مبانی نظری و پیشینه تحقیق درگیری والدین در امور تحصیلی (فصل دوم تحقیق) بازدید : 4429
دوشنبه 4 اسفند 1398 زمان : 7:07